Friday, January 1, 2010

نوشتار جدید آقای ابطحی و چند نکته

آقای ابطحی هم در مورد وقایع روز عاشورا مجبور به موضع گیری شد. ایشان در جدیدترین یادداشت خود در وبلاگشان با تاکید بر حفظ امنیت جامعه و یادآوری حرمت عاشورا در جامعه نوشته اند:
"مخالفان دولت باید بیش از دیگران توجه کنند و سریعتر و صریح تر و با شجاعت این رفتارهای ساختار شکنانه را محکوم کنند و از آن تبری بجویند و حساب خود را از اغتشاش و آشوب و حامیان خارجی آنان جدا کنند تا امکان مطالبات معقول ومنطقی و قانونی برای آنان فراهم باشد".
اقای ابطحی در ادامه با تاکید بر دوری از افراط اعلام کرده اند که "گر واقع بین باشیم و دل در گرو نجات و موفقیت ایران داشته باشیم عقلا و شرعا راه دیگری جز پذیرش رهبری واحد و کشاندن سقف اختلافات به زیر چتر رهبری نظام امکان پذیر نیست. این واقعیت را از زبان همه ی رهبران جنبش فعلی سبز و اصلاحات، بعد از آزادی از زندان به طور مستقیم شنیده ام که ضرورت دارد شجاعت بیشتری به خرج دهند و آن را صریحا اعلام نمایند"
ایشان در ادامه با تاکید بر اینکه همه باید از "مقام معظم رهبری" حمایت کنند از دخالت رسانه های بیگانه در این ماجرا نالیده اند و سپس فزموده اند که خشونت، خشونت می آفریند (توجیهی که بنی صدر هم هنگام کشته شدن بهشتی و یارانش توسط منافقین بکار میبرد) اعلام کرده اند که همه باید به قاعده بازی (منظور پذیرش همان مسایلی که در مورد رهبری گفتند) احترام بگذارند. جالبتر اینکه ایشان در جایجای نوشته خود رهبران اصلاحات را تلویحا به عدم شجاعت متهم کرده و از انها خواسته است تا صادقانه و شجاعانه با مردم سخن بگویند (یعنی از مقام معظم عذر خواهی کنند و بگویند توبه). در نهایت هم مثل همه نوشته های بعد از زندان خود اعلام کرده اند که از عدم رضایت احتمالی بعضیها با نوشته اش آگاه است ولی میخواهد صادقانه بنویسد.
در مورد این نوشته آقای ابطحی، مسایل فراوان است. نکته اول اینکه ادبیات این نوشته بسیار شبیه ادبیات نوشته های زندان است تا ادبیات سابق اقای ابطحی. حالا اگر دوست بازجو این مطالب را مینویسد، لطفا با همان اسم خودش بنویسد تا هم کار مردم هم راحت تر شود و هم کار اقای ابطحی. البته اقای ابطحی هم دیگر زندان تشریف ندارند و اگر واقعا این مطلب مال خودشان نیست میتوانند به سرعت آنرا تکذیب کنند. در صورت عدم تکذیب چاره ای جز این نیست که در مورد این نوشته خود آقای ابطحی را مورد خطاب قرار دهیم. در بیان نکات بعدی هم من با این فرض جلو میروم که نوشته مال خود اقای ابطحی است. قطعا هر وقت ایشان تکذیب کردند، نوشته من هم بلاموضوع میشود.
نکته دوم اینکه اقای ابطحی به عنوان یک فرد میتوانند نظرات خودشان را هر چه باشد ابراز کنند و در این شکی نیست اما چرا ایشان در متن خود سعی کرده اند بارها وانمود کنند که این مطالب نظرات سران اصلاح طلب هم هست ولی نمیتوانند بیان کنند؟ مگر آقای ابطحی سخنگوی خاتمی و کروبی و موسوی است یا مکنونات قلبی آنها را بهتر از خودشان میداند؟ اقای موسوی که همین دیروز بیانیه منتشر کردند و مفصلا نظرات خود را گفته اند پس این شعبده بازی شما چه معنی دارد اقای ابطحی؟
نکته سوم اینکه اگر آقای ابطحی تغییر موضع داده اند که این سخنان هم قطعا حاکی از این تغییر موضع است این هم حق مسلم ایشان است اما کسی که چنین متحول میشود بهتر است اول از نقد و نفی افکار گذشته خود شروع کند و به خوانندگان خود بگوید که دلیل نادرستی افکار قبلی و درستی افکار کنونی وی چیست. قبل از طی این مرحله پذیرش سخنان اقای ابطحی از موضع جدید وی برای من خواننده امکان پذیر نیست.
و اما یک نکته هم محض یادآوری خدمت کسانی عرض میکنم که در دفاع از آقای ابطحی حاضر شدند حتی انصاف را هم زیر پا بگذارند و اعلمی بیچاره را که تنها سوالش از آقای ابطحی درخواست روشنگری در مورد مواضع جدیدش بودبا انواع تهمتها و دروغها تخریب کردند. در این میان به آقایان قاضی زاده (که متنی مغرضانه و سراسر تهمت و توهین ودروغ نسبت به اعلمی منتشر کرد) و علیرضا رضایی (که بر سر موضوع ابطحی اعلمی را تهدید به سکوت ویا لجن مال شدن میکرد) و ابراهیم نبوی (که علاوه بر دروغ و توهین به اعلمی آنقدر ابطحی را تبرئه میکرد که نزدیک بود تاجزاده را بخاطر مقاومت در زندان محکوم کند) باید گفت فاعتبروا. عبرت بگیرید و قلم خود را نفروشید./س
لینک مطلب آقای ابطحی:
http://www.webneveshteha.com/weblog/?id=2146310158
لینک مطلب وقیحانه آقای قاضی زاده: :
http://ghazineveshtehaa.blogspot.com/2009/11/blog-post.html