Monday, June 29, 2009

مسئولیت سنگین میر حسین موسوی و ما طرفداران


من به چشم های بی قرار تو قول می دهم ، ريشه های ما به آب، شاخه های ما به آفتاب می رسد و
... ما دوباره سبز می شويم
بعد از تایید انتخابات:
انتخابات تایید شد. همانطور که انتظارش میرفت. اما کار ما تازه آغاز شده است. کار اصلی آقای موسوی هم تازه اکنون آغاز میشود. موسوی اکنون پشتوانه ای دارد که قطعا دیگر سیاستمداران ایران فاقد آنند. او طرفداران پر و پا قرصی دارد که به موسوی به عنوان سیاستمداری صادق و شجاع اعتماد دارند. تمام تلاش عوامل اطلاعاتی رژیم (از جمله حسین شریعتمداری) این است که این پشتوانه را از موسوی بگیرند. آنها بسیار علاقمندند تا موسوی با حرکتی تند انرژی خود و هوادارانش را تخلیه کند و مزدوران کیهانی بتوانند با حذف کامل موسوی از صحنه سیاسی ایران این حرکت اصلاحی را در نطفه خفه کند. میر حسین موسوی، اما مسئولیتی سنگین در قبال حرکت اصلاحی ایران بر عهده دارد. او اکنون میراثدار بیش از صد سال مبارزه ایرانیان برای آزادی و حاکمیت قانون است. هم ما طرفداران و هم خود آقای موسوی باید بیشتر و محکمتر از گذشته در صحنه باشیم. در صحنه بودن به معنای درگیری با پلیس یا حتی تظاهرات هم نیست.


بر طبق شنیده ها، آقای موسوی قصد دارد انصراف از پیگیری ابطال انتخابات را منوط به حکم شرعی از طرف علما کند. این یک استراتژی هوشمندانه است. اگر این طرح به دلیل فشار حاکمیت بر مراجع به نتیجه نرسد (که سر مقاله دیروز کیهان هم خبر از همین فشار شدید بر مراجع دارد) آقای موسوی باید به هر شیوه ای دیگر این مبارزه را وارد فاز بعدی خود کند. فاز بعدی این مبارزه تداوم این اعتراضات در شکل یک اپوزیسیون قدرتمند داخلی است. موسوی میتواند وباید یک جبهه مخالف گسترده را برای پیگیری مطالبات اصلاح طلبان سازماندهی کند. در این راستا دو نکته بسیار مهم است:


یک) تحت فشار گذاشتن حاکمیت برای اخذ امتیازهایی چون فراهم کردن رسانه ارتباطی با مخاطبین از قبیل امکان یک شبکه تلویزیونی یا امکان استفاده هرچند محدود از برنامه های زنده در رسانه ملی
دو) سوق دادن پتانسیل حرکات اخیر به سمت جلوگیری از تکرار موارد مشابه تخلفات انختاباتی در آینده از طریق اصلاح جامع قانون انتخابات و کم کردن اختیارات نهادهای منتسب به رهبر در اعمال نظر بر انتخابات.


جناب مهندس موسوی و دوستان و همراهان عزیز: کار ما تازه شروع شده است. ما نباید اجازه دهیم این حرکت مقدس که همچون روحی تازه در کالبد مبارزات تاریخی اصلاح طلبی ایرانیان است در نطفه خفه شود. بیایید این رگبار را به رودی جاری تبدیل کنیم تا در پرتو جریان این رود بیابانهای جهل تبدیل به گلستانهای سر سبز شوند و از کویر استبداد برای همیشه بیابانزدایی شود. این را فقط ما میتوانیم اگر همه باهم باشیم:


دست در دست هم نهیم به مهر........میهن خویش را کنیم آزاد

Friday, June 26, 2009

بعد از انتخابات

پیش درآمد: انتخابات تموم شد. حاشیه هایش البته هنوز ادامه داره اما اون هم تموم میشه. البته اون طور که من میخواستم تموم نشد. قبل از انتخابات متنی در حمایت از آقای موسوی نوشتم که در بالاترین هم مورد بحث قرار گرفت. بجاست که اکنون هم تحلیل خودم از اوضاع را بنویسم. میخواهم به دو موضوع جداگانه بپردازم:
1- بحث تقلب و تخلف در انتخابات
2- فضای جامعه در این دوره
فکر می کنم اولین چیزی که باید به آن بپردازم بحث تقلب در انتخابات است. نه اینکه مهمتر باشد بلکه به این دلیل که موضوع روز است و بدون پرداختن به این بحث متاسفانه نمیتوان وارد بحث بعدی شد. بحث فضای جامعه و دوقطبی شدن شدید ان را میگذارم برای بعد.

بحث تخلف و تقلب در انتخابات:
اولا دو بحث تخلف و تقلب را جدا میکنم. وقتی میگویم تقلب یعنی اینکه در روز رای گیری مثلا رای کسی را نخوانند یا رای الکی برای کس دیگر بنویسند و وارد صندوق کنند و از این حرفها. بحث تخلف یعنی کارهای خلافی که کاندیداها یا طرفدارانشون انجام میدن مثل پخش سی دی های دروغین یا انتشار آمار ساختگی و الی آخر. در این انتخابات ما شاهد تخلفات بسیار بودیم. تخلفات علنی مثل دروغ و تهمت رییس دولت به افراد مختلف در صدا و سیما، انتشار آمار و خبرهای جعلی از طریق صدا و سیما، روزنامه های دولتی و غیره. این تخلفات هر چند بعضا جدید و شگفت آور بودند (مثل اتهامات احمدی نژاد در صدا وسیما) اما نوعا در انتخابات قبلی هم وجود داشتند. چهار سال قبل هم صدا و سیما بر علیه اصلاح طلبان موضع میگرفت و پخش دروغهای مختلاف علیه اصلاح زلبان هم یک عامل اصلی ناکامی کاندیداهای اصلاح طلب بود. هشت سال قبل از آن هم صدا و سیما هر چه میتوانست علیه خاتمی کار کرد و اموال بیت المال هم در اختیاررقیب ایشان بود که البته نتیجه عکس داد. اصلاح طلبان در بدو ورود به انتخابات از این مسائل مطلع بودند. میدانستند که بسیج، صدا و سیما، روزنامه های دولتی و غیره قرار است از کی حمایت کنند. البته این اطلاع و پذیرش ضمنی آن از طرف اصلاح طلبان باعث قانونی شدن این اقدامات نمیشود. اما اصلاح طلبان در واقع پذیرفته بودند که با وجود همه اینها میخواهند به مبارزه با کاندیدای استبداد بروند. به نظر من هم این تصمیم آنها اشتباه نبود چون انتخاب بهتری نداشتند. با این همه اینها تخلفات مهم، گسترده و تاثیرگذاری هستند که در یک انتخابات عادلانه تحمل نمیشوند (یعنی در این سطح تحمل نمیشوند). اما در ایران چیزی به اسم انتخابات عادلانه و آزادانه نداریم و اصلاح طلبان با علم به همه این مسائل وارد مسابقه شدند.


حالا به نکته بعدی میرسیم که تقلب در انتخابات است و اینکه چه تقلبی و در چه سطحی در این انتخابات صورت گرفته است؟ برای من پاسخ دقیق به این سوال بسیار مشکل است چرا که پاسخ دقیق به این سوال اطلاعات کافی میخواهد که من ندارم و آنگونه که من میبینم و میخوانم ظاهرا هیچ کسی چنین اطلاعاتی را ندارد. دلایلی که ستاد میر حسین و کروبی برای تقلب اعلام داشته اند عمدتا ناظر به مشکلات و سنگ اندازیهایی هستند که از طرف مجریان انتخابات صورت پذیرفته است. در واقع بیشتر اینها دلایل شهودی و ناظر بر تخلفات هستند. به عنوان مثال اگر ستاد میر حسین و کمیته صیانت از آرای ایشان آماری دارد از شمارش رای در صندوقهایی که، نمایندگان آقای موسوی تا آخر در پای صندوق رای حاضر بوده اند باید این آمار منتشر شوند چرا که این آرا میتواند مرجع مناسبی باشند. اما چنین آماری منتشر نشده اند. البته من دلایل فراوانی میتوانم بیاورم که آمار ارائه شده احتمالا جعلی هستند اما این دلایل به اصطلاح محکمه پسند نیستند چرا که از جنس دلایل شهودی هستند و نه مبتنی بر آمار و ارقام حقیقی. به نظر من اگر ستاد میر حسین آماری دارد حتی مبنی بر اینکه بنا به گزارش نمایندگان آنها فاصله بین میر حسین و احمدی نژاد چیزی غیر از آن است که اعلام شده باید این آمار را منتشر کنند. در جمع بندی این بحث میخواهم عرض کنم که برای ادعای تقلب وسیع در انتخابات (که صد البته و از روی دلایل شهودی محتمل است) تاکنون دلایل محکمه پسندی از ستادهای اصلاح طلبان ارائه نشده است.
بحث تخلفات اما سر جای خود هست و به نظر من اصلاح طلبان باید روی این تخلفات تاکید کنند و به طرف مقابل خود بفهمانند که به این تخلفات عادت نکرده و آنها را جزئی از پروسه انتخابات تلقی نخواهند کرد. چرا و به چه حقی تمام امکانات مملکت از جمله نیروهای مسلح، صدا و سیما و صدها نهاد دیگر را میتوان علیه کاندیداهای اصلاح طلبان بسیج کرد؟ و چرا باید بودجه ملت صرف وارونه جلوه دادن حقایق شود تا حماقت در جامعه بپرورد؟ اگر آقایان مصرند که از این تخلفات انجام دهند قطعا اینکار برایشان بدون هزینه نباید باشد و هزینه آن نافرمانی مدنی و عدم پذیرش دولت برآمده از این چنین انتخاباتی است. البته نافرمانی مدنی به معنی تظاهرات دائم نیست. در ایران و در شرایط حاضر این روش کارکرد زیادی ندارد و اگر صرفا به آن تاکید شود باعث سرخوردگی خواهد شد. به نظرم باید اعتراضات از تظاهرات وارد فازی دیگر شود. مردم ضمن اینکه روح اعتراض را زنده نگه میدارند باید شکل آن را عوض کنند و حتی الامکان طرف مقابل را وادار به واگذاری امتیازاتی بلند مدت و عقب نشینی اساسی کنند. یادمان باشد که رژیم نمیخواهد و نمیتواند برای مت زیادی این اعتراضها را تحمل کند و وادار به عقب نشینی خواهد شد. اما شرط ادامه یافتن اعتراضات هم این است که از گزند افراط گری در امان بماند. طرفداران احمدی نژاد در پوششهای مختلف سعی در به آشوب کشانیدن هر تجمع و هر حرکت اعتراضی را خواهند داشت. باید از سر دادن شعارهای بی ربط و انجام اعمال غیر منطقی مثل آتش کشیدن خودروی مردم یا پلیس دوری کرد. هر کس هم چنین کرد مطمئن باشید یا ناآگاه است یا یک نفوذی انصار. پاشنه آشیل زنده نگه داشتن حرکت اعتراضی ما حفظ آرامش در حین اعتراض است و این دقیقا همان نکته ای است که میر حسین در هر بیانیه اش ما را به آن فرا میخواند. اعتراضات آرام این حسن را دارد که به رهبران اصلاح طلب فرصت و توان میدهد تا در مذاکرات سیاسی از طرف حاکم امتیاز بگیرند. ما باید هدفمان در این اعتراضات فراهم اوردن زمینه رشد جامعه مدنی در کشور باشد. بلند مدت فکر کنیم و اهداف آنی نباید ما را از هدف عالی مان بازدارد. ما باید ببینیم چگونه میتوان با این اعتراضات و در نتیجه آنها فضای آزادتری برای مطبوعات و احزاب فراهم کرد. حتی اگر نتیجه انتخابات را هم نتوانستیم تغییر دهیم، باید امتیازات لازم را برای یک جامعه مدنی قوی از نظام اخذ کنیم.

در پایان بحث هم این نکته را عرض کنم که برخی وبلاگنویسان که متاسفانه تعدادشان هم کم نیست شروع کرده اند به خودزنی. یعنی به جای آنکه به راههای پیش رو بیاندیشند، به انتقاد از اصلاح طلبان و مخصوصا میرحسین پرداخته اند. این همان روشی است که در دوره نهم هم بعضی هواداران معین پیش گرفتند. در حالی که معین به تخلفات معترض بود آنها شروع به خودزنی کردند و حتی فرصت اعتراض را هم از معین گرفتند. من نمیگویم کسی از میر حسین انتقاد نکند، اما باید محدودیتهای او را هم در انتقاد در نظر بگیرید. میر حسین اکنون در حبس خانگی است. دیدار با او منجر به بازداشت میشود. تقریبا همه مشاوران نزدیکش دستگیر و زندانی هستند. خودش هم در محکمه کیهانیان به انواع جرائم متهم شده است. با این وجود او از مبارزه پا پس نمیکشد. کمکش کنیم و اگر نمیتوانیم کمک کنیم حداقل زیر پایش را خالی نکنیم. همین.